معادل فارسی query به نظر شما چیست؟
معمولا همون جستار یا پرس و جو معنا می شه.
پرس و جو
تحقيق و باز جوئي كردن ، پرسيدن ، استنطاق كردن ، پرسش ، سوال ، ترديد ، جستار،استفسار
Structured Query Language
زبان پرس و جوى ساختارى
x
interactive query
پرس و جو محاوره اى
x
nonprocedural query language
زبان غير رويه اى
x
query by example
سئوال از طريق مثال
x
structured query language
زبان پرس و جوى ساختارى
این کلمه در عبارات کامپیوتر به معنای جستجو هست اما در مبنای قانون به معنای تردید کردن هست
پرسشگر یا جوینده فکر کنم خوب باشه
«جستار» معادل investigation در انگلیسیه (وقتی که در جامعه شناسی و فلسفه به صورت اسمی کار میره، در علوم قضایی investigation میشه «تحقیق».) دکتر ادیب سلطانی در ترجمه ی «جستارهای فلسفی» ویتگنشتاین از این کلمه استفاده کرد و داریوش آشوری و بسیاری دیگر هم از آن استفاده می کنند و نسبتا جا افتاده.
شاید «جویش» بهتر باشه. نظرتون چیه؟